نویسنده: امی ب. هریس - تامس ای. هریس
مترجم: اسماعیل فصیح
نشر: نو
بعد از اینکه در محکم بهم میخورد و شیشه میشکند و صدای آژیر آمبولانس بلند میشود و مصاحبه بد میشود، بعد از اینکه کس دیگری ترفیع میگیرد، بعد از اینکه با تأسف به یادمان میافتد که فلان کار را نکردیم، بعد از اینکه در جایی ورّاجی کردیم، بعد از نگاهی طولانی در آینه، و بعد از خیلی خیلی چیزهای دیگر، مینشینیم و خودخوری میکنیم: چرا فلان حرف را زدم؟ چرا چاک دهنم را نبستم؟ چرا مثل یک پدر/مادر خوب رفتار نکردم؟ چرا عقیدهام را نگفتم؟ اصلاً چرا زندهام؟
وقتی که در تاریکی شب، یا در روشناییِ فراتر از واقعیتِ روز، با احساسات خود خلوت میکنیم، آوای شماتتبار تأسف، مثل صفحهی خطافتادهای که روی گرامافون گیر کند، ذهنمان را میخراشد: ای کاش، ای کاش، ای کاش. ای کاش میشد حرفم را پس بگیرم، همه را از ذهنم پاک کنم و از اوّل شروع کنم.
خوبی کار در این است که اگر چه نمیتوانیم جلوی احساسهای بد را بگیریم، میتوانیم از ماندنشان جلوگیری کنیم. این کتاب تنها دربارهی راهِ رهایی از دست احساسهای بد پس از پیدایی آنها نیست، بلکه راهِ یافتن احساسهای خوب هم هست.
کتابی است دربارهی دوستداشتن و حرف زدن و گوش کردن و خواستن و دادن و گرفتن و تعیین مقصد و لذّت بردن از سفرزندگی. زندگی تنها سفری است که یقیناً در این دنیا در پیش داریم، و میتوانیم علیرغم کمبودهای خود و نواقص دنیایی که در آن به سر میبریم، کاری کنیم که سفر خوبی باشد.